به گزارش بانوان آنلاین به نقل از خبرگزاری پانا، معلم منتخب جوادآبادی گفت در دوران کرونا به بیماری سرطان مبتلا شدم با وجود 30 جلسه شیمی درمانی در بیمارستان شریعتی، عمل جراحی و ۲۵ روز پرتودرمانی در بیمارستان امام خمینی(ره) اما یک روز هم کلاس درسم تعطیل نشد، زیرا عاشق بچهها و کارم بودم.
فاطمه علیدوستی، معلم منتخب جوادآبادی از معلمان شاخص و نمونه مناطق شهرستانهای استان تهران در گفتوگویی اظهار داشت: از اواخر بهمن سال ۱۳۸۶ به عنوان دفتردار وارد آموزش و پرورش شدم و مبلغی به صورت سرانه هر سه ماه یک بار به حساب آموزشگاه واریز میشد تا حقوق ما نیز پرداغخت شود. تا این که نیروی شرکتی و سپس قراردادی شدم و در سال ۹۱ از پست دفترداری به سمت آموزگاری ارتقا یافتم.
وی افزود: در حال حاضر آموزگار پایه اول دبستان شهید میر محمدی هستم. هیچ وقت گلایه و ناشکری نکردم چون از کودکی سختیهای فراوانی متحمل شدم.
معلم منتخب جوادآبادی ادامه داد: در سال ۸۲ کلاس پنجم ابتدایی بودم؛ بعد از ۱۲سال ترک تحصیل این بار در مدرسه ایثارگران ورامین تحصیل را دوباره شروع کردم؛ شب و روز درس خواندم و قالیبافی میکردم تا دیپلم برنامه نویسی کامپیوتر گرفتم.
علیدوستی اظهار داشت: بی شک به برکت خون شهیدان بود که با دیپلم وارد نظام آموزش و پرورش شدم و در کنکور دانشگاه آزاد شرکت کردم و به دانشگاه راه یافتم. برنامه نویسی را ادامه دادم و مدرک فوق دیپلم گرفتم این در حالی بود که تا ظهر سر کار و عصر تا دیروقت دانشگاه بودم و بسیاری از درسهایم در دبیرستان و دانشگاه غیرحضوری بود.
وی اضافه کرد: من فقط به هدفم فکر میکردم و لحظه ای خسته نمیشدم و نمیشوم چون باور دارم دعای خیر شهیدان همیشه همراه من است.
این معلم منتخب افزود: در دوران کرونا به بیماری سرطان مبتلا شدم اما یک روز هم کلاس درسم تعطیل نشد چون عاشق بچه ها و کارم بودم و هستم و همین حالم را خوب میکرد. دو سال است که تحت درمان هستم و روند درمانم به لطف خدا جواب داد و با 30 جلسه شیمی درمانی در بیمارستان شریعتی و عمل جراحی و ۲۵روز پرتو درمانی در بیمارستان امام خمینی(ره) بیماری ام کاملا خوب شد و هم اکنون تحت نظر پزشک خیلی خوبی هستم که بیماری مرا درست و به موقع تشخیص داد و با سواد کامل درمان را گام به گام پیش برد و البته بازگشت سلامتی از دعای خیر همه دوستان مخصوصا مادرم بود.
علیدوستی اظهار داشت: با وجود بیماری کلاسهای غیرحضوری در دوران کرونا را گذراندم؛ شبها درسها را به صورت کلیپ آماده میکردم و لحظه شماری میکردم ساعت ۸ صبح درسها را در کانال کلاس ارسال کنم (یا در ماشین یا در حالت شیمی درمانی) و در حالی که در قرنطینه بودم صدای بچه ها حال دلم را خوب میکرد.